نفرین شده

نفرین شده از عشق

نفرین شده

نفرین شده از عشق

نفرین شده

قــافیــــه به قــافــــیه باخــــــــــــــــــــــــتم
بــــرگ به بــــرگ
واژه بــــــــه واژه
و اینک تنها داشته من حس تلخ نداشته هایی است
که شعر نمی شود ، اما آوار می شود
چقدر خوب است که دلتنگم
چقدر خوب است که چیزی ندارم تا از دست بدهم
چقدر خوب است که بغض دارم
من نه *شاعرم* و نه هوس دارم به شروع دردهای دوباره اما...
بد باختم ، بد...
من به حس جنونی باختم که باورم بود ...
زیر هم نوشتن این واژه ها دلیل بر *شعر* نیست
دلیلش واژه هایی است که به هم ربط ندارند ، اما
هر کدام از یک درد حرف میزنند ...
" من به زیادی عشق باختم "

&هھ&

نفرین شده


&هھ&

" شـــک نکن "  دنیا همینه :
.
مـرد بودن " دَرد " دارد ..... نامرد بودن " کـِـیـــف " !!
خوبی " تــاوان " دارد ..... بدی " احترام " !!
پاک باشی " تـَـنهایی " ....... خیانت کنی " با کلاســی "

اما


?? دور باشـــی و تــپــــــنده
?? بهتر است از این که
?? نزدیـــک باشی و زننـــــــده
☜ این مفــــــهوم را که در رگ هـــایت جاری کنی
✘ دیگر تنـــــــــها نخواهی بود✘

  • Mohammad sh

نظرات  (۳)

از زندگی از این همه تکرار خسته ام 

از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه 

امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام 

دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم 

آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز 

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود 

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید 

از حال من مپرس که بسیار خسته ام
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی

بشنود یک نفر از نامزدش دل برده

-_-
دورباش وتپنده....دوری ودوستی:)))(((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی