نفرین شده

نفرین شده از عشق

نفرین شده

نفرین شده از عشق

نفرین شده

قــافیــــه به قــافــــیه باخــــــــــــــــــــــــتم
بــــرگ به بــــرگ
واژه بــــــــه واژه
و اینک تنها داشته من حس تلخ نداشته هایی است
که شعر نمی شود ، اما آوار می شود
چقدر خوب است که دلتنگم
چقدر خوب است که چیزی ندارم تا از دست بدهم
چقدر خوب است که بغض دارم
من نه *شاعرم* و نه هوس دارم به شروع دردهای دوباره اما...
بد باختم ، بد...
من به حس جنونی باختم که باورم بود ...
زیر هم نوشتن این واژه ها دلیل بر *شعر* نیست
دلیلش واژه هایی است که به هم ربط ندارند ، اما
هر کدام از یک درد حرف میزنند ...
" من به زیادی عشق باختم "

آنچــہ تـو با مــا کــردے

نفرین شده.

ما گُذشتیم و گُذَشتــــ...

آنچــہ تـو با مــا کــردے🔪

تــــو بِمـــــــٰـان و دِگــران✋

واے بِــحــــــــال دِگــــــران👤


  • Mohammad sh

نظرات  (۲)

بدا به حال دیگران 
+
پاسخ:
:|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی